سلامت نیوز:هر چهار سال یکبار در فضایی که پر است از خبرهایی چون افزایش فساد اقتصادی، شکاف طبقاتی، زنانهشدن فقر، تندترشدن شیب اعتیاد و هزار و یک آسیب دیگر، انتخابات ریاستجمهوری و شورای شهر فرامیرسد.
به گزارش سلامت نیوز، وقایع اتفاقیبه نوشت: جامعه ایران که براساس آخرین پژوهشها نسبت به آینده ناامید و نگران است با فضایی روبهرو میشود که تا چندی قبل برایش ملموس نبود. محدودیتهایی که تا پیش از انتخابات برای فعالیت احزاب و گروههای اجتماعی وجود داشت، به محض ورود به فضای انتخاباتی برداشته میشود و مردمی که چهار سال کنش اجتماعی و سیاسی را بهندرت تمرین کردهاند به فضایی قدم میگذارند که برایشان تازگی دارد. در این میان، نقشبستن تصاویر کاندیداها روی در و دیوار شهر، برنامههای تلویزیونی و مناظرهها و افزایش میتینگهای انتخاباتی بین اعضای ستادهای انتخاباتی و گفتوگوی رودررو با مردم باعث میشود فضایی از شور و هیجان بهوجود آید که تا پیش از آن بیسابقه بوده است. به عبارت بهتر، افزایش آزادیهای مدنی و بیشترشدن تعاملات بینفردی، فضایی را مسلط میکند که بسیاری از شهروندان آرزو میکنند کاش هیچوقت دوران انتخابات تمام نشود؛ فضایی که همزمان، امید اجتماعی را هم برای مدتی در سطح مطلوبی بالا میبرد. بااینحال، چرا با وجود استقبال مردم از فضای نشاطآور اجتماعی، سیاستهای مبتنیبر احترام به ارزشها و آزادیهای مدنی در دوران پساانتخابات تداوم ندارد و گفتوگو و نقد بهعنوان یک راهکارهای اساسی برای عبور از بحرانهای اجتماعی از دستور کار دولتمردان خارج میشود.
شادی یا نشاط اجتماعی؛ کدام یک؟
در فضای اجتماعی و سیاسی این روزهای ایران، آنچه محور غالب گفتوگوهای مردم و اقشار مختلف اجتماعی بوده موضوع انتخابات است. نظرسنجیهایی هم که طی چندروزه گذشته انجام شده، حاکی است، تعداد علاقهمندان به شرکت در انتخابات نسبت به روزهای آغازین نظرسنجیها افزایش پیدا کرده است. این امر نشان میدهد، انتخابات بهعنوان یکی از مهمترین جلوههای توسعه سیاسی و مشارکت مردمی در ایجاد شور و نشاط در بسترهای مختلف سیاسی و اجتماعی کشور تأثیرگذار است. هرچند به تصور برخی شادی و نشاط اجتماعی یکی است اما باید گفت شادی یک هیجان انبساطی زودگذر بوده، درحالیکه نشاط یک احساس ماندگار و شادمانی درونی تلقی میشود که پایداری و بادوامی ویژگی بارز آن است.
بااینحال، برای تبیین چرایی شکلگیری نشاط اجتماعی در کارزارهای انتخاباتی باید چند نکته را در نظر بگیریم. شور انتخاباتی هم شادیآفرین است و هم خالق نشاط اجتماعی. نشاط اجتماعی در انتخابات بهطور معمول بیشتر از شادی بهچشم میآید زیرا احساسی که در زمان تبلیغات انتخاباتی به شهروندان دست میدهد، هیجانی ساختگی یا تحتتأثیر جمعگرایی نیست بلکه ناشی از دلبستگی سیاسی یا فکری یک فرد و گروه فکری به کاندیدای خاص است. بسیاری از روانشناسان اجتماعی برای تبیین نشاط اجتماعی ناشی از انتخاباتها نظریه «سیاستورزی عصبی» را مطرح میکنند. برپایه این نظریه، افراد به نامزدهایی گرایش پیدا میکنند که برنامههای آنان بیشترین نزدیکی را به نیازهای زیستی و اجتماعی افراد داشته باشد. اندیشمندان این نظریه مدعی هستند که «نورونهای آینهای» در مغز انسان نقش مهمی در گرایشات سیاسی افراد و رفتارهای فرهنگی و اجتماعی او دارد. در نتیجه چنین فرایندی سطح همبستگی بین گروههای اجتماعیای که علایق و سلیقههای مشترکی در انتخاب نامزد مورد نظرشان دارند، بیشتر میشود و افراد فرصت پیدا میکنند تا افرادی با دیدگاههای مشابه را ملاقات کنند و روی یک هدف مشترک باهم همپیمان شوند.
نشاط اجتماعی، محصول کنشهای انتخاباتی
اما این فضای اجتماعی برای طرح دیدگاهها و نظارت و سپس همآوایی با سایر گروههای اجتماعی عمدتا در احزاب و نهادهای مدنی بهوجود میآید. به عبارتی، تأثیر انتخابات بر شور و نشاط اجتماعی را باید در عملکرد برگزارکنندگان و کنشگران عرصه انتخابات یعنی نامزدها، مردم، احزاب و جریانهای سیاسی- اجتماعی نیز جستوجو کرد. این درحالی است که بهدلیل ساختار اجتماعی و سیاسی جامعه ایران، تا پیش از برگزاری انتخابات آزادیهای احزاب و گروههای اجتماعی با محدودیتهایی روبهرو بوده و اساسا زندگی انجمنی به معنای مشارکت آگاهانه شهروندان در فرایند تصمیمگیری و تصمیمسازی نهادینه نشده است. بااینحال، تجربه تاریخی نزدیکشدن به زمان انتخابات نشان داده استفاده از ظرفیت همآوایی گروههای سیاسی و اجتماعی بهدلیل نزدیکبودن آنها به بدنه مردم و نمایندگی گروههای اجتماعی، در دستور کار کاندیداها قرار میگیرد. احزاب سیاسی یکی از این گروهها هستند. این گروهها میتوانند با برگزاری گردهمایی (میتینگ) سیاسی و کارناوالهای انتخاباتی نقش تأثیرگذاری در ایجاد نشاط سیاسی، پیش از برگزاری انتخابات داشته باشند. در این میان، از نقش رسانههای تصویری برای انتقال نشاط اجتماعی نمیتوان غافل شد. برگزاری و پخش مناظرات تلویزیونی این شور و هیجان اجتماعی را برای حضور و مشارکت شهروندان در فرایند تصمیمگیری تشدید میکند.
برگزاری کارناوالها از سوی احزاب و گروههای اجتماعی در روزهای منتهی به انتخابات باعث میشود شور و نشاط اجتماعی در میان هواداران کاندیداها هم افزایش یابد. تخلیه هیجانهای درونی برای هواداران کاندیداها در مجامع عمومی (اگرچه این فضا برای زنان کمتر بهوجود میآید) یکی دیگر از مواردی است که به افزایش نشاط اجتماعی کمک میکند. بااینحال، نشاط اجتماعی بهعنوان یکی از مهمترین لازمههای زندگی در دنیای امروز ضرورتی اجتنابناپذیر است که نباید تنها برای ایجاد آن چشمبهراه انتخاباتها بود، بلکه کاندیدای پیروز بعد از حضور بر مسند ریاستجمهوری در زمینه تقویت و ایجاد نشاط اجتماعی باید برنامههایی جامع و طولانیمدت ارائه کند که تضمینکننده حدود و آزادیهای مدنی در چارچوب قانونی باشد.
ضرورت حفظ شور و نشاط اجتماعی پس از انتخابات
اما نخبگان اجتماعی آرزو میکنند کاش این شور و نشاط اجتماعی تنها به ایام تبلیغات انتخابات محدود نبود. نشاط اجتماعی بهعنوان یکی از مهمترین لازمههای زندگی در دنیای ماشینی امروز ضرورتی اجتنابناپذیر است که نباید تنها برای ایجاد آن چشمبهراه انتخاباتها بود، بلکه کاندیدای پیروز باید بعد از حضور در مسند ریاستجمهوری در زمینه تقویت و ایجاد نشاط اجتماعی برنامههایی جامع و طولانیمدت ارائه کند و این مسئله باید به مطالبه جدی مردم و نهادهای مدنی تبدیل شود اما قبل از هر چیز باید به این سؤال پاسخ داد که چگونه میتوان نشاط اجتماعی را حتی در روزهای پس از انتخابات نیز حفظ کرد. فعالان اجتماعی معتقدند، آنچه دراینزمینه از آن غفلت شده، مشارکت مردم در زمینههای مختلف اجتماعی است. نهادهای مدنیای چون انجمنهای صنفی، اتحادیهها، سندیکاها، احزاب و... در یک نظام پویا باید در عمل واقعیت پیدا کنند. این نهادها عمدتا در ایران نقش شکلی دارند و این موضوع باعث بیاثرشدن چنین نهادهایی در جامعه شده است. آنچه امروز با آن مواجه هستیم کاهش روزافزون بهرهوری نیروی کار در تمامی فعالیتهای اجرایی کشور اعم از دولتی و خصوصی بوده که عمدتا ناشی از فراموشکردن نقش مردم در اداره کشور است. کارشناسان اجتماعی بر این باورند که بیتوجهی و غفلت در بسیاری از ادوار عامدانه و آگاهانه بوده است زیرا دولتمردان نگران توانمندشدن نهادهای مدنی و نظارت دقیقتر آنها بر ارکان مختلف قدرت بودهاند! در چنین شرایطی مشخص است که نقش پرسشگر و پاسخگو در شرایط مشارکت واقعی مردم شفافتر میشود.
بسیاری رشد احزاب و سازمانهای مدنی را مترادف با ارتقای جامعه مدنی میدانند. دلیل این امر این است که در دهههای اخیر این سازمانها قلمروی جامعه مدنی را تحت سلطه خود درآوردهاند و شهروندان از هر طبقه، نژاد و جنسیتی در یک جامعه رشدیافته از این امکان برخوردارند که از طریق این نهادهای مدنی و اجتماعی حقوق و خواستها و حمایتهای اجتماعی را بهصورت مستقل پیگیری و مطالبه کنند. چنان که مطالعات انجامشده نشان میدهند، ویژگی عمده این سازمانها این است که بعضی از آنها بر شیوههای مشارکتی، تشریک مساعی عمومی و فراگیر، ارتباطات و ایجاد شبکههای ارتباطی تأکید دارند و تلاشهایی بهمنظور نمایاندن و برطرفکردن نابرابریهای ناشی از مسائل قومی، جنسیتی، طبقاتی، سنتی و نژادی انجام میدهند.
پژوهشگران اجتماعی عملکرد سازمانهای مدنی و تأثیر آنها بر حفظ فرایند مشارکت مردم در تصمیمگیریها را فرایند «جهانیشدن از پایین» میدانند و معتقدند «سازمانهای مدنی در ایفای این نقش از دو امتیاز مهم برخوردارند؛ آنها بهصورت جمعی میتوانند صدایی را به گوشها برسانند که ممکن است در سطح دولتی به حاشیه رانده یا سرکوب شده باشد. بهعلاوه، از آنجایی که آنها در حوزه مسائل منحصربهفرد و خاص بسیار متخصص بهشمار میروند، بهویژه برای فعالیت در محیط سازمانهای بینالمللی که تخصص بسیار بالایی میطلبد، وضعیت مناسبتری دارند.»
بر این اساس، مشروعیت این سازمانها از اهمیت دیدگاههای مردمی است که از جانب آنها سخن میگویند؛ از اعتبار استدلالها و شواهدی که از آنها برای حمایت از آن دیدگاهها استفاده میکنند و از فرصت مشارکت داوطلبانهای که در اختیار شهروندان عادی و طیفهای مختلف مردم قرار میدهند، نشأت میگیرد.
همچنین بسیاری معتقدند یکی از پیشزمینههای ساخت یک حکومت دموکراتیک وجود نهادهای مدنی فعال در عرصه تعاملات اجتماعی است. با این توضیحات، برای حفظ نشاط اجتماعی، قدرتیابی احزاب و نهادهای مدنی و در نتیجه آن تضمین آزادیهای مدنی و سیاسی پیشزمینه تثبیت نشاط اجتماعی در فضای پساانتخاباتی است.
نظر شما